چانگ اقتصاددان کرهای پرطرفدار کمبریج و مدافع مداخلات دولت در اقتصاد است. وی درباره توسعه ایران گفته: “با شروع تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران ناگزیر به سمت درونگرایی حرکت کرد و از انتقال به یک اقتصاد پویاتر بازماند.
تهران – اقتصاد برتر – ۹ آبان ۹۷
اقتصاد ایران یک برنامه انتقالی بسیار دقیق نیاز دارید
چانگ اقتصاددان کرهای پرطرفدار کمبریج و مدافع مداخلات دولت در اقتصاد است. وی یکی از اقتصاددانان مهم است که درباره توسعه ایران صحبت کرده است:
“با شروع تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران ناگزیر به سمت درونگرایی حرکت کرد و از انتقال به یک اقتصاد پویاتر بازماند. بنابراین حقیقت دارد که شرکتهای دولتی ناکارآمد و همینطور شرکتهای خصوصی که شانس رقابت در بازارهای جهانی را ندارند، اقتصاد شما را گرفتار کردهاند.
پس این یک مشکل است، اما راه حلش این نیست که یکشبه، اقتصادتان را آزاد کنید. برای آنکه بدانید در این صورت، چه اتفاقی خواهد افتاد، کافی است به تجربه شوروی سابق در دهه ۱۹۹۰، نگاهی بیندازید. شما شرکتهای ضعیفی دارید که نیازمند یک برنامه دقیق و محتاطانه برای حمایت هستند تا بتوانند خود را بازیابی کنند، بهرهوری و کارآمدی خود را افزایش دهند و در عرصه بینالملل توان رقابت پیدا کنند.
خیالپردازانه است که تصور کنید میتوانید اقتصاد را آزاد کنید و این بنگاهها را در معرض رقابت بینالمللی قرار دهید و آنها هم یکشبه بتوانند با شرکتهای آلمانی و کرهای رقابت کنند. شما به یک برنامه انتقالی بسیار دقیق نیاز دارید.
همچنین شما به یک گفتوگوی ملی نیاز دارید؛ باید دولتمردان، نمایندگان بخش خصوصی، متخصصان تکنولوژی، مشاوران مدیریت و بانکداران را گرد هم بیاورید و در مورد اینکه باید از کدام بخش حمایت شود، به بحث و گفتوگو بنشینید.
برخی بخشها را میتوان در مدت چهار یا پنج سال به رقابتپذیری رساند؛ به ویژه آنهایی که خود از رقابتپذیری بینالمللی فاصله چندانی ندارند. این بخشها با مشوقها و یارانههای مشروط به سرعت میتوانند رقابتپذیر شوند. در سایر بخشها، این فرآیند ممکن است تا ۱۰، ۲۰ یا حتی ۳۰ سال طول بکشد. فراموش نکنید، ژاپن در دهه ۱۹۷۰، به مدت ۴۰ سال از خودروسازیاش حمایت کرد تا این بخش در عرصه بینالمللی به رقابتپذیری رسید. اما لازم است یادآور شوم اگر حمایتهای مشروط جواب نداد، باید صنایع ناکارآمد را رها کنید. بنابراین به برنامه دقیق بخش به بخش، و صنعت به صنعت نیاز دارید.”
در حقیقت، تمامی اقتصادهای موفق شرق آسیا با حساب سرمایه بسیار بسته و محدود توسعه پیدا کردند (بدین معنا که سرمایهگذاران خارجی قادر نبودند به آسانی در اوراق قرضه یا بازار سهام آنها سرمایهگذاری کنند). ژاپن تا دهه ۱۹۶۰، کره جنوبی تا دهه ۱۹۸۰، و چین تاکنون، حساب سرمایه آزاد نداشتهاند. برخی از این کشورهای آسیای شرقی، مانند کره جنوبی وقتی حساب سرمایه خود را آزاد کردند، این فرآیند را بد مدیریت کردند و دچار بحران مالی شدیدی شدند که اکنون، حتی با گذشت ۲۰ سال، زخمهای آن بر اقتصاد ملی کشورشان باقی مانده است. پس شما لازم است به شدت محتاط باشید؛ آخرین کاری که باید انجام دهید این است که حساب سرمایه خود را بهطور کامل آزاد کنید. به نظر من، هیچ کشوری نباید حسابهای سرمایهاش را بهطور کامل باز کند چرا که همانطور که تجربه آخرین بحران مالی نشان میدهد، این فرآیند میتواند به شدت مخرب باشد. البته ایران، حتی اگر با سرعت زیاد رشد کند، ۲۰ سال دیگر طول میکشد تا به آن نقطه برسد! حتی امروز هم میبینید، صندوق بینالمللی پول، آزادسازی حساب سرمایه را توصیه نمیکند. این آخرین چیزی است که باید نگرانش باشید. خیالپردازانه است که فکر کنید به محض آنکه حساب سرمایهتان را باز کنید، تمام خارجیها پولشان را به کشور شما سرازیر خواهند کرد و اقتصادتان را توسعه خواهند بخشید.
*تجارت فردا